ماجراي توبهي رسول
باز هم ماه محرم از راه رسيده بود و تمام محلههاي تهران همانند محلههاي همهي شهرها و روستاهاي شيعه نشين جنب و جوشي خاص پيدا کرده بود. مرد و زن و کوچک و بزرگ و دارا و نادار علاوه بر اين اينکه خودشان لباسهاي مشکي بر تن کرده بودند در و ديوارهاي خانهها و محلههايشان را نيز با پارچههايي به رنگ لباسهايشان، سياه پوش کرده بودند.
در آن سال در يکي از اين شبها دههي اول محرم مردي با ابهت و قوي هيکل به سوي يکي ز هيئتهاي اطراف بازار تهران در حرکت بود. آن مرد نامش رسول بود و چون اهل تبريز بود تهرانيها به او رسول ترک ميگفتند. رسول ترک آن شب نيز به سوي هيئت و جلسهي روضهاي ميرفت که مسئولين و بعضي از شرکت کنندهها
:: موضوعات مرتبط:
امام حسین،
داستان،
،
:: برچسبها:
ماجراي توبهي رسول,